در ادامه با ما همراه باشید تا قدیمیترین تصاویر از حرم امام رضا (ع) را مشاهده کنید.قدیمیترین عکس حرم:این قدیمیترین عکسی است که از حرم مطهررضوی ثبت شده و در مجموعهی آستان قدس رضوی موجود است. اینجا نهر خیابان و صحن سقاخانهی عتیق (انقلاب فعلی) حرم امام رضا (ع) در سال ۱۲۳۳ هجری شمسی است. یعنی حدود ۱۶۰ سال پیش. آنتونیو جیانوزی، از عکاسان خارجی عصر قاجاریان عکاس این عکس است.در صحن کهنهی حرم مطهر رضوی تا سال ۱۳۳۰ هجری شمسی نهری جاری بود که آب آن از شش فرسنگی مشهد مقدس از جائی به نام چشمهی کلاسب در شمال مشهد مقدس سرچشمه گرفته و پس از طی مسافتی وارد شهر میشد. آب این نهر پس از عبور از بالاخیابان وارد صحن کهنه شده و از آنجا نیز از پائینخیابان میگذشت و در بیرون شهر به مزارع کشاورزی میرسید.این هم یک نمای دیگر از همان نهر جاری قدیمی در صحن عتیقسقاخانه در سال ۱۳۵۲صحن عتیق و سقاخانه معروفش، در طول سالهای مختلف، تغییراتن زیادی داشته اند. شاید این عکس که در سال ۱۳۵۲ از صحن عتیق (انقلاب فعلی) گرفته شده بتواند معیار خوبی برای شناسایی این تغییرات باشد.صحنی که رواق شدنمای موزه قدیم آستان قدس رضو و صحن قدیمی امام خمینی (ره) حرم مطهر امام رضا (ع) در سال ۱۳۴۸ شمسی.صحن پهلوی که بعدها به صحن امام خمینی (ره) تغییر نام داد در فرآیند گستردهسازی و عمران حریم حرم مطهر رضوی به رواق سرپوشیدهی امام خمینی (ره) تغییر پیدا کرد.«محمد صانع» عکاس این عکس قدیمی است.وقتی صحن آزادی درخت داشتشاید قدیمی ترها، این نما از صحن آزادی را به خاطر داشته باشند. این عکس در سال ۱۳۴۶ هجری شمسی عکاسی شده و تصویر صحن آزادی یا همان صحن نو آن زمان را نشان میدهد. در آن سال وسط صحن نو با باغچه و آبنما به همراه درختان توت, ...ادامه مطلب
در حمام، من و مسعود قربانی، نزد محسن میرجلیلی که روی صندلی بستهشده بود، رفتیم. مسعود قربانی خطاب به محسن گفت: شنیدهام تو اطلاعات نمیدهی، میدانی ما با دشمنان چه طور رفتار میکنیم؟ اگر اطلاعات ندهی، تو را میپزیم.سپس به من گفت، اتو را بیاور. من اتو را آوردم. مسعود اتو را به برق زد و اتو را در حالی که چراغش روشن شده بود و داغ میشد، از فاصله بین تکیهگاه صندلی و محل نشستن آن، به کمر محسن نزدیک کرد؛ طوری که او احساس میکرد که اتو داغ است و فقط به من خیره شده بود و هیچ حرفی نمیزد، مسعود قربانی مجدداً سؤال کرد که حرف میزنی یا نه؟ که به دنبال این حرف، ناگهان اتو را به کمر محسن میر جلیلی چسباند که محسن از شدت درد با حالت عجیبی دهانش را باز کرد، سپس از هوش رفت.بوی سوختگی داخل حمام پیچیده بود، من خیلی ترسیده بودم، خود مسعود قربانی هم ترسیده بود، ولی سعی میکرد که خودش را خیلی مسلط به کاری که انجام میدهد، نشان دهد. سپس مسعود قربانی به محمدرضا گفت، آب سرد رویش بریز تا به هوش بیاید.من از حمام بیرون رفتم و وارد اتاقی که جواد محمدی و مصطفی معدن پیشه در آن بودند؛ شدم. جواد خطاب به طالب میگفت، تو زندگیات و نجاتت دست خودت است؛ یا باید اطلاعات بدهی یا پوستت را میکنم. سپس به مصطفی گفت برو چاقو بیاور.مصطفی چاقو را آورد و به جواد داد. جواد ۲ بار چاقو را روی بازوی طالب کشید که خون نیامد، بار سوم چاقو را محکم کشید که بازوی طالب را برید. ناگهان طالب براثر درد شدید تکان خورد و خون از بازویش جاری شد، میخواست حرف بزند که جواد گفت خفه شو! دوباره میخواست حرفی بزند، جواد گفت خفه شو! و با مشت توی دهان طالب کوبید، طوری که دندانش شکست و دهانش خونی شد.شهید محسن میرجلیلیباز که میخواست حرفی بزند، جوا, ...ادامه مطلب